غریبه آشنا
عنوان:
غریبه آشنا
کد کالا:
اندک اعتماد بهنفسی که برایم باقی مانده بود را جمع کردم، نمیخواستم جلو مادرش ضعف نشان بدهم. محکم جلوش میایستادم و حقم را که همسر قانونیام بود از آنها پس میگرفتم!!
بعد مسواک زدم و آرایش کردم، اما با آن صورت و هیکل ورم کرده از دیدن آرایشم حال خودم بد شد! لبها و بینیام پف کرده بود، صورتم را دوباره شستم و فقط خط لب بهدور لبهایم کشیدم و این بار با دیدن خودم در آینه راضیتر شدم. بهترین پالتوم را پوشیدم و برای آخرین بار خودم را برانداز کردم و بعد با آژانس تماس گرفتم و سرویس خواستم. در آخرین لحظه یاد حلقه ازدواجم افتادم و بهزور آن را در انگشت ورم کردهام جا دادم و با گفتن بسمالله از خانه خارج شدم و آدرس را بهراننده دادم، رأس ساعت ده در رستوران مورد نظر بودم.
نویسنده:شابک:9789641930013
نوبت چاپ:نهم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:584
تیراژ:500