پشت پلک شب
عنوان:
پشت پلک شب
کد کالا:
و ثریا توانست تراشهای دلهرهآور سنگ را تشخیص بدهد و کمی آسوده خاطرتر شود. نگاهش از روی سنگها سر خورد و روی ماهان که درست کنار مدخل غار نشسته بود افتاد. نیم ساعت پیش که او را دیده بود پلیوری بهتن نکرده بود بلکه آستینهای بلند پلیورش را دور کمر گره زده بود و تیشرت سبزی بهرنگ چشمانش بهتن داشت اما حالا پلیوری نارنجی بهتن کرده بود. موهای بلندو سیاهش نمدار بنظر میرسید و در آن لحظه که ثریا نگاهش میکرد چشمانش بیرون غار را میکاوید. میخواست نگاه از او برگیرد که نگاه ماهان بسویش چرخید و بار دیگر نگاهشان درهم گره خورد :
ــ پاتون چطوره؟
صدایش حالا مؤدب و ملایم بود. مثل پسربچهای که جلوی مادرش نشسته و از او این سوال را میکند. ثریا هم بیاختیار آرام شد :
ــ کمی بهتره!
نویسنده:شابک:9789647543794
نوبت چاپ:ششم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:752
تیراژ:2000