صفحه:   1
نمایش:   1 - 30
تعداد کل صفحه:   3
تعداد کل موضوع ها:   80


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 

یادداشت های خواندنی سال 93
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 اسفند 1392 - 08:28 ب.ظ

سال نو مبارک

عضو سایت تاریخ عضویت: 3 بهمن 1392

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 0

583 مرتبه در 123 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 396 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1393 - 06:35 ب.ظ

 

ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...

از انتظار پنجره تجلیل می‌شود

                                   

تا کی سکوت و خلوت این کوچه‌های سرد

بر چشم های پنجره تحمیل می‌شود؟

 

آیا دوباره مثل همان سالهای پیش

امسال هم بدون تو تحویل می‌شود؟

 

بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو

بازار وزن و قافیه تعطیل می‌شود

 

«آنروز هفت سین اهورایی بهار

موعود! با سلام تو تکمیل می‌شود»


الا بذکر الله تطمئن القلوب
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 فروردین 1393 - 03:42 ق.ظ

کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند

بگذرد از هفت بند ما صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها

رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند

بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را

شاخه های خشک بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت

سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران که می بارد شما را تر کند


عکس باران در جنگل rain in forest


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 16 آبان 1392

پیام های ارسالی: 43
اعتبار: 0

459 مرتبه در 131 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 فروردین 1393 - 10:00 ب.ظ

گلقهوه

در گذر گاه زمان 

خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی وشیرینی خود می گذرد

عشق ها می میرند

رنگ ها رنگ دگر می گیرند

و فقط ......

خاطره هاست 

که چه شیرین وچه تلخ

دست نا خورده به جا می مانند!

*اخوان ثالث*

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 اردیبهشت 1392

پیام های ارسالی: 11
اعتبار: 0

69 مرتبه در 19 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 79 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 فروردین 1393 - 05:41 ب.ظ

این بهارها می آیندُ

این بهارها می روند

موعد تحویل دل من امّا

صدای پای توست که می ماند

و من دلم

در کوچه های اتنظار تو جاری ست

تا هنوز !


جز تو

چیزی در من نمی گذرد

 ........

.......

.......

این شمع ها

دلم را روشن نمی کند

کجاست

آبُ آفتاب چشم هایت ؟!

کو بوی سیبُ

جوانۀ ریحان دست هایت ؟!

بهار من فصل اتّفاق توست

از پشت دلتنگی یاس ها

همیشه

صدای پای تو می آید !
........

......

طلـــــــــوع بهارتان بی غـــــــــــروب

دل هاتان تقویم حادثۀ گلُ لبخند ....ابزار علاقه
 


اینستا گرام leila_yarkhoda
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 فروردین 1393 - 08:16 ب.ظ


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 فروردین 1393 - 08:17 ب.ظ


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 بهمن 1392

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 0

583 مرتبه در 123 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 396 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1393 - 06:36 ب.ظ

 

 

در حوالی رویاهایم

کسی هست که

بعد از هر باران دلتنگی

رنگین کمانی می شود برایم

با تار و پود عشق

 کسی هست که

از شوق آمدنش

به استقبال بهار می روند

خزانهای عاشقی ام

کسی هست که

آسمان تنهایی ام را

با تمام عظمتش

به آغوش می کشد

 کسی هست که

ابرها را وسوسه می کند

به لحن باران

وقتی هوایش در من گل می کند

 کسی هست که

از زخمه های عاشقانه اش

سمفونی بتهوون می شود

موسیقی ذهنم

 اما

.

.

.

همیشه کسی هست که نیست

 


الا بذکر الله تطمئن القلوب
عضو سایت تاریخ عضویت: 20 فروردین 1393

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 0

27 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 57 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 فروردین 1393 - 12:46 ب.ظ

من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانی بود بشارتم آزادی و معجزه ام خنداندن کودکان...
نه از جهنمی می ترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم...تنهامی آموختم
اندیشیدن را و "انسان" بودن را...
(چارلی چاپلین)


عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش..
عضو سایت تاریخ عضویت: 20 فروردین 1393

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 0

27 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 57 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 فروردین 1393 - 12:47 ب.ظ

از بس که آسمان دلم ابریست
تمام خاطراتم نمناک شده است
نمی دانم چرا؟
دریا را هم که دیدم
به یاد تو افتادم
روی ماسه های ساحل نوشتم دیگر بر نخواهی گشت


عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش..
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 بهمن 1392

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 0

583 مرتبه در 123 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 396 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1393 - 06:37 ب.ظ
 
 
 
توقع زیادیست ؟
خواستن امنیت آغوش تو ...
و عشقی که .... اسیر هوس نباشد ....
 
 
 

 


الا بذکر الله تطمئن القلوب
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 بهمن 1392

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 0

583 مرتبه در 123 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 396 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1393 - 06:38 ب.ظ

 

می دانی؟

یک وقت هایی باید
رویِ یک تکه کاغذ بنویسی
تعطیل است

و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت
... ... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی:


بگذار منتظر بمانند.

حسین پناهی


الا بذکر الله تطمئن القلوب
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 22
اعتبار: 0

441 مرتبه در 111 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 375 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 فروردین 1393 - 12:26 ب.ظ

دیشب از دریچه چشمانم از آسمان شب  هزاران ستاره آرزو چیدم و در باغچه دلت کاشتم حال نوبت توست که با مهرت عشقت آرزوهایم را برآورده کنی مهربانم


به یادت کوچه های خاطره را طی می کنم چه زیباست خاطره ها که چون سیلابی بی امان قلبم را زیر ورو می کند
عضو سایت تاریخ عضویت: 16 آبان 1392

پیام های ارسالی: 43
اعتبار: 0

459 مرتبه در 131 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1393 - 12:57 ق.ظ

گلقهوهگل

من امشب سهم خود را از

مهربانی خدا به تو بخشیدم

راستی قرار بود

امشب در دلم جشنی باشد

به میزبانی خدا 

مهمان خوبی باش

خدا همیشه برای من سنگ نمام گذاشته است.

عضو سایت تاریخ عضویت: 16 آبان 1392

پیام های ارسالی: 43
اعتبار: 0

459 مرتبه در 131 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 2 اردیبهشت 1393 - 11:42 ب.ظ

گلقهوهگل

روز مرگم ,هر که شیون کند از دور وبرم دور کنید.

همه را مست خراب از می انگور کنید

مرد غسال مرا سیر شرابش بدهید

مست مست از همه جا ,حال خرابش کنید

بر مزارم مگذارید بیاید واعظ

پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ

جای تلقین به بالای سرم دف بزنید

روز مرگم وسط سینه ی من چاک زنید

اندرون دل من یک قلم تاک زنید

روی قبرم بنویسید وفادار برفت

آن جگر سوخته خسته ,از این دار برفت.(وحشی بافقی)

عضو سایت تاریخ عضویت: 16 آبان 1392

پیام های ارسالی: 43
اعتبار: 0

459 مرتبه در 131 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 2 اردیبهشت 1393 - 11:51 ب.ظ

گلابزار علاقه

اگر دریای دل آبی ست    تویی فانوس زیبایش

اگر آیینه یک دنیاست       تویی معنای دنیاش

تو یعنی یک شقایق را      به یک پروانه بخشیدن

تو یعنی از سحر تا شب     به زیبایی درخشیدن

تو یعنی یک کبوتر را            زتنهایی رها کردن

خدای اسمان ها را             به آرامی صدا کردن

                                                                               * تقدیم به همه ی دوستان عزیزم *

                                                                                    چون همه ی شما عزیزانم برایم

                                                                                           ودر دلم مصداق روشن این

                                                                                                 شعر هستید.

عضو سایت تاریخ عضویت: 28 اردیبهشت 1392

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 0

28 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 40 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 اردیبهشت 1393 - 12:52 ب.ظ

نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت یک بهار و یک تابستان و یک پاییز و یک زمستان را دیدی. از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی!


بر استان هزار در به انتظار تو ام و حواسم نیست تنی هزار پاره دارم
عضو سایت تاریخ عضویت: 28 اردیبهشت 1392

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 0

28 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 40 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 اردیبهشت 1393 - 12:55 ب.ظ

من حوالی تو ام

شاید کمی دورتر

 

و تو در حوالی دلم...باور کن نزدیکتر...!!!!


بر استان هزار در به انتظار تو ام و حواسم نیست تنی هزار پاره دارم
عضو سایت تاریخ عضویت: 28 اردیبهشت 1392

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 0

28 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 40 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 اردیبهشت 1393 - 01:01 ب.ظ

از صدای گذر اب چنان میفهمی: تند تر از اب روان, عمر گران میگذرد...زندگی را "نفسی" ارزش غم خوردن نیست...انقدر سیر بخند که ندانی غم چیست!


بر استان هزار در به انتظار تو ام و حواسم نیست تنی هزار پاره دارم
عضو سایت تاریخ عضویت: 16 آبان 1392

پیام های ارسالی: 43
اعتبار: 0

459 مرتبه در 131 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 اردیبهشت 1393 - 08:10 ب.ظ

قهوه

چایت را بنوش ..

نگران فردا مباش...

از گندمزار من وتو....

مشتی کاه می ماند.....

برای بادها......!

                                   "نیما یوشیج"

عضو سایت تاریخ عضویت: 16 آبان 1392

پیام های ارسالی: 43
اعتبار: 0

459 مرتبه در 131 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 اردیبهشت 1393 - 08:06 ب.ظ

پوزخند بزرگ

گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شوی.....بگذار فکر کنند نفهمیدی......

                                                                                               * Samuel Beckett*

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 4 اردیبهشت 1393

پیام های ارسالی: 20
اعتبار: 0

168 مرتبه در 47 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 61 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 اردیبهشت 1393 - 08:02 ب.ظ

باید خودم

باد را متقاعد کنم

که نوزد

باید خودم

حرمت کلبه ام را

به دریا گوشزد کنم

زمین جای خطرناکی ست

و کسی که باید بیاید

همیشه دیر می آید

شاعر : رسول یونان


صفحه ی شخصی و فعال من در اینستاگرام : morteza_abdi1367
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 فروردین 1393

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 0

84 مرتبه در 23 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 151 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 اردیبهشت 1393 - 11:29 ق.ظ

 

دنگ... دنگ... 
‏ساعت گیج زمان در شب عمر 
‏می‌زند پی‌درپی زنگ. 

زهر این فکر که این دم گذراست 
‏می‌شود نقش به دیوار رگ هستی من 
لحظه‌ام پر شده از لذت 
‏یا به زنگار غمی آلوده است 
‏لیک چون باید این دم گذرد، 
پس اگر می‌گریم 
‏گریه‌ام بی‌ثمر است 
‏و اگر می‌خندم 
‏خنده‌ام بیهوده است. 

دنگ... دنگ...
لحظه‌ها می‌گذرد 
‏آنچه بگذشت نمی‌آید باز 
قصه‌ای هست که هرگز دیگر 
نتواند شد آغاز.

‏مثل این است که یک پرسش بی‌پاسخ 
بر لب سرد زمان ماسیده ‏است. 

‏تند بر می‌خیزم 
‏تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز 
‏رنگ لذت دارد آویزم 

‏آنچه می‌ماند از این جهد به جای 
خنده‌ی لحظه‌ی پنهان شده ‏از چشمانم 
‏و آنچه بر پیکر او می‌ماند 
‏نقش انگشتانم.

‏دنگ... 
‏فرصتی از کف رفت. 
قصه‌ای گشت تمام 
‏لحظه باید پی لحظه گذرد
‏تا که جان گیرد در فکر دوام 
‏این دوامی که درون رگ من ریخته زهر 
وارهانیده ‏از اندیشه‌ی من رشته‌ی حال 
‏وز رهی دور و دراز
داده ‏پیوندم با فکر زوال.

‏پرده‌‏ای می‌گذرد 
‏پرده‌ای می‌آید:
می‌رود نقش پی نقش دگر
رنگ می‌لغزد بر رنگ 
‏ساعت گیج زمان در شب عمر
می‌زند پی‌درپی زنگ
دنگ... دنگ...
دنگ...


سهراب سپهری؛
 هشت کتاب

عضو سایت تاریخ عضویت: 15 دی 1391

پیام های ارسالی: 16
اعتبار: 0

287 مرتبه در 68 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 40 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 اردیبهشت 1393 - 03:07 ب.ظ

 

روزی خوام آمد ، و پیامی خوام آورد در رگ ها ، نور خواهم ریخت...

و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پُرِ خواب! سیب آوردم، سیب سرخ خورشید خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد زن زیبای جذامی را، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید

کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ! دوره گردی خواهم شد، کوچه ها را خواهم گشت جار خواهم زد: آی شبنم، شبنم، شبنم رهگذاری خواهد گفت: راستی را، شب تاریکی است، کهکشانی خواهم دادش روی پل دخترکی بی پاست ، دب آکبر را بر گردن او خواهم آویخت هر چه دشنام ، از لب ها خواهم بر چید هر چه دیوار ، از جا خواهم برکند رهزنان را خواهم گفت: کاروانی آمد بارش لبخند! ابر را، پاره خواهم کرد من گره خواهم زد، چشمان را با خورشید دل ها را با عشق سایه ها را با آب شاخه ها را با باد و بهم خواهم پیوست، خواب کودک را با زمزمه ی زنجره ها بادبادک ها، به هوا خواهم برد گلدان ها، آب خواهم داد خواهم آمد، پیش اسبان، گاوان، علف سبز نوازش خواهم ریخت مادیانی تشنه ، سطل شبنم را خواهم آورد خر فرتوتی در راه، من مگس هایش را خواهم زد خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت پای هر پنجره ای، شعری خواهم خواند هر کلاغی را، کاجی خواهم داد مار را خواهم گفت: چه شکوهی دارد غوک! آشتی خواهم داد آشنا خواهم کرد راه خواهم رفت نور خواهم خورد دوست خواهم داشت

اول اردیبهشت، سالروز هجرتِ شاعرِ نقاش و نقاشِ شاعر،
سهرابِ همیشه سپهری بود.

 


خریت هایی که من تو زندگیم کردم خود خر نکرده!!!!!
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 فروردین 1393

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 0

84 مرتبه در 23 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 151 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 اردیبهشت 1393 - 08:39 ب.ظ


دیدی آخر ساقه جانت شکست ؟
آن عزیزت عهدوپیمانت شکست؟


دیدی ای دل درجهان یک یار نیست؟
هیچکس در زندگی غمخوار نیست؟


آه دیدی سادگی جان داده است؟
جای خود را گِل به سیمان داده است؟

دیدی آخر حرف من بیجا نبود؟
از برای عشق اینجا ، جا نبود؟

نوبهار عمر را دیدی چه شد؟
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟

دیدی ای دل دوستیها بی بهاست؟
کمترین چیزی که می یابی وفاست؟

دیده ای گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند

آری ای دل ! زنده بودن ساده نیست
بین آدمها یکی دلداده نیست

باید اینجا از خود ای دل گم شوی
عاقبت همرنگ این مردم شوی !

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 4 اردیبهشت 1393

پیام های ارسالی: 20
اعتبار: 0

168 مرتبه در 47 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 61 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 اردیبهشت 1393 - 11:34 ق.ظ

دست های تو حق من است

حقم را

کف دستم بگذار

شاعر : احسان نصری


صفحه ی شخصی و فعال من در اینستاگرام : morteza_abdi1367
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 بهمن 1392

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 0

583 مرتبه در 123 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 396 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 اردیبهشت 1393 - 07:50 ب.ظ

من محو خدایم و خدا آن من است

هر سوش مجویید که در جان من است

سلطان منم و غلط نمایم به شما

گویم که کسی هست که سلطان من است

 

مولانا

واس شروع  یه مشاعره اساسی  « ت » بده !

 

 


الا بذکر الله تطمئن القلوب
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 اردیبهشت 1393

پیام های ارسالی: 13
اعتبار: 0

38 مرتبه در 13 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 62 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 اردیبهشت 1393 - 11:41 ب.ظ

تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟ *** وعده ی وصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟

 ای که سر این رشته به دست توست ! واو بده


بی وفا چه فراموش پیشه ای بیچاره آن اسیر که امیدوار توست
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 بهمن 1392

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 0

583 مرتبه در 123 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 396 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 اردیبهشت 1393 - 11:52 ق.ظ

ممنونم شاه پری عزیز . شعرت قشنگ بود ،

این هم تقدیم به شما با واو :

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی

تا با تو گویم غم شب های  جدایی

هوشنگ ابتهاج


الا بذکر الله تطمئن القلوب
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 اردیبهشت 1393

پیام های ارسالی: 13
اعتبار: 0

38 مرتبه در 13 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 62 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 اردیبهشت 1393 - 08:08 ب.ظ

یه شوخی با مشاعره ت باران جان :

یکی مسیج داده :
من عاشقتم !!
منم گفتم بزن قدش !!
گفت : یعنی تو هم منو دوست داری ؟
گفتم : نه دیگه،الان جفتمون منو دوست داریم ...!
از خنده رو زمین غلتیدن

من شعر حفظ نیستم ولی تا دلت بخواد اسمس بلدم . حالا نفر بعدی خواست با م شروع کنه خواست با ی . ابزار علاقه


بی وفا چه فراموش پیشه ای بیچاره آن اسیر که امیدوار توست

<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*