صفحه:   9
نمایش:   241 - 270
تعداد کل صفحه:   47
تعداد کل موضوع ها:   1391


<<    <      >    >>
   صفحه:
4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 

یادداشت های خواندنی سال 1392
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 01:05 ق.ظ

 

                  محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم،

                  آنچه  که اسمش را غرور گذاشته ام،

                  برایت به زمین بکوبم...

                  احساس من قیمتی داشت،

                  که تو برای پرداخت آن فقیر بودی.................

 

 

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 01:05 ق.ظ

 

                 قند خون مادر بالاست
                 دلش اما همیشه شور می زند برای ما
                 اشک‌های مادر،...مروارید شده است در صدف چشمانش
                 دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
                 حرف‌ها دارد چشمان مادر ، گویی زیرنویس فارسی دارد
                 دستانش را نوازش می کنم
                 داستانی دارد دستانش....................

 

 

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 11:29 ق.ظ

خط زدن من ، پایان من نیست ! آغاز بی لیاقتی توست …


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 11:29 ق.ظ

از اتـــاق خاطـــراتم بوی حـــلوا بلند شــده است

آرام فـــاتــحه ای بــخـــوان...

شـــاید خدا گذشـــته ام را

بیــــامــــرزد!!!!!!


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 11:31 ق.ظ

میگنـ خدا از گناهامونـ چشمـ میپوشهـ
اینــ یعنیــ همهـ آرزوهامونــ گــناهـ بود!


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 11:33 ق.ظ

حــواسمــون بــاشـه...
دل آدما...!!
شیشـه نیست که روی آن...!!
هــــــا کنیم...!!
بعد با انگـــشت قلب بکشیم و...!!
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم...!!
و کیـــــف کنیم...!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا...!!
اگـــه قلبـی کشیدی...!!
باید مــــــــردونـه پـــــــاش وایســــتی...


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 11:38 ق.ظ

نمـــی دانـم چــــرا ؟!
ایـن روزهــــادر جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد
تـــا مــــی گویــــم … ” خوبــــــــم “
چشمـــــانم خیس مــــی شـــــود...


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 09:42 ب.ظ

میگفت پای رفتن ندارم;با سر رفت!…


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 09:43 ب.ظ

مرسی مگس که یادمون داد زیاد دور کسی بگردی,میزنه تو سرت!


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 09:46 ب.ظ

تمام نیم کت های پارک دو نفراند;بی خیال...به درخت تکیه می دهم!..


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1392 - 10:00 ب.ظ

این روزها اگر خون هم گریه کنی;عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است:
                                                                                                              " آخــــــی "


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 14
اعتبار: 0

70 مرتبه در 17 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 145 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 12:17 ق.ظ

چه راحت و خوب است حرف زدن وحشی ها؛ یک صوت٬ یک هجا٬ یک اشاره...

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 11:36 ق.ظ

 

قلب کوچولوی من  - نادر ابراهیمی 

من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو

آنقدر از این داستان نادر ابراهیمی لذت بردم که حیفم آمد آنرا با شما تقسیم نکنم.

من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو.

 

مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند،‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند.
برای همین هم، مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟ ‌دلم می‌خواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم... یا... نمی‌دانم... کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.

خب راست می‌گویم دیگر . نه؟
پدرم می‌گوید:‌ قلب، مهمان خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد...
قلب، راستش نمی‌دانم چیست، اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است ـ برای همیشه ...
خب... بعد از مدت‌ها که فکر کردم، تصمیم گرفتم قلبم را بدهم به مادرم، تمام قلبم را تمام تمامش را بدهم به مادرم، و این کار را هم کردم...

اما...

اما وقتی به قلبم نگاه کردم، دیدم، با این که مادر خوبم توی قلبم جا گرفته، خیلی هم راحت است، باز هم نصف قلبم خالی مانده...
خب معلوم است. من از اول هم باید عقلم می‌رسید و قلبم را به هر دوتاشان می‌دادم؛ به پدرم و مادرم.
پس، همین کار را کردم.
بعدش می‌دانید چطور شد؟ بله، درست است. نگاه کردم و دیدم که بازهم ، توی قلبم، مقداری جای خالی مانده...

فورا تصمیم گرفتم آن گوشه‌ی خالی قلبم را بدهم به چند نفر؛ چند نفر که خیلی دوستشان داشتم؛ و این کار را هم کردم:
برادر بزرگم، خواهر کوچکم، پدر بزرگم، مادر بزرگم، یک دایی مهربان و یک عموی خوش اخلاقم را هم توی قلبم جا دادم...
فکر کردم حالا دیگر توی قلبم حسابی شلوغ شده... این همه آدم، توی قلب به این کوچکی، مگر می‌شود؟
اما وقتی نگاه کردم،‌خدا جان! می‌دانید چی دیدم؟

دیدم که همه این آدم‌ها، درست توی نصف قلبم جا گرفته‌اند؛ درست نصف ـ با اینکه خیلی راحت هم ولو شده بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. و هیچ گله‌یی هم از تنگی جا نداشتند....
من وقتی دیدم همه‌ی آدم‌های خوب را دارم توی قلبم جا می‌دهم، سعی کردم این عموی پدرم را هم ببرم توی قلبم و یک گوشه بهش جا بدهم... اما... جا نگرفت... هرچی کردم جا نگرفت... دلم هم سوخت... اما چکار کنم؟ جا نگرفت دیگر. تقصیر من که نیست حتما تقصیر خودش است. یعنی، راستش، هر وقت که خودش هم، با زحمت و فشار، جا می‌گرفت، صندوق بزرگ پول‌هایش بیرون می‌ماند و او، دَوان دَوان از قلبم می‌آمد بیرون تا صندوق را بردارد...
نادر ابراهیمی


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 12:02 ب.ظ

وقتی میگویند نیست،
حواسم را گفته باشند یا برق را;فرقی نمیکند!
                                  من یاد تو می افتم...


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 12:14 ب.ظ

خودم را " نقـــد " می کنم تا دیگران..مرا به " نسیـــه " نفروشــند!!


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 12:17 ب.ظ

آهای سرنوشت!!اسکار حق توست;سالهاست که مرا فیلم کرده ای..


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 12:17 ب.ظ

دلگیر نشو از آدمها,نیش زدن طبیعتشونه;به هوای بارونی میگن:خرابـ ـ ــ ــ


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 12:31 ب.ظ

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی “دستهای کوچک دعا” است.این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد.دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است.
لطفاً آمین بگوئید!:
خدای مهربانم!من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی!(نسیم حبیبی / ۷ ساله)
آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد!(تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)
بسم الله الرحمن الرحیم.خدایا!از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند آخه او سرباز فراری است.مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟(حسن ترک / ۸ ساله)

ای خدای مهربان!پدر من آرایشگاه دارد.من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم.از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست!(فرشته جبار نژاد ملکی / ۱۱ ساله)

خدای عزیزم!من تا حالا هیچ دعایی نکردم.میتونی لیستت رو نگاه کنی.خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی!(سوسن خاطری / ۹ ساله)
خدای عزیزم!در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد!(الناز جهانگیری / ۱۰ ساله
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند.آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند!(سحر آذریان / ۹ ساله)

خدا جون!تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی!(پیمان زارعی / ۱۰ ساله)
خدایا!در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی “اکس جید” را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌ یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم…(مهسا فرجی / ۱۱ ساله)

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا ۶۰۰ عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد.الهی آمین.(مهدی اصلانی / ۱۱ ساله)
خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم!(صمصام رحیمی / ۶ ساله)
خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی!(زهرا فراهانی / ۱۱ ساله)
ای خدای مهربان!من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم!(شایان نوری / ۹ ساله)
خدیا!دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند!(فاطمه یارمحمدی / ۱۱ ساله)
خدای عزیزم!سلام.من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم.خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم!(دلنیا عبدی‌پور / ۱۰ ساله)

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند.آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند!(هدیه مصدری / ۱۲ ساله)

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم،نرسیم.بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم.پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود!(باران خوارزمیان / ۴ ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر،کره،پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم!(سالار یوسفی / ۱۱ ساله)
خدای قشنگ سلام!خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم!(نیشتمان وازه / ۱۰ ساله)

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند!(عاطفه صفری / ۱۱ ساله
خدای مهربان!من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا!(رویا میرزاده / ۷ ساله)
خدایا!من یک دوستی دارم که پدرش کار نمی‌کند فقط می‌خوابد و همین طور تریاکی است!خدایا کمک کن که از این کار بدش دست بردارد.(لیلا احسانی فر / ۱۱ ساله)
“هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند,غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است!.."


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 02:12 ب.ظ

روزگار عجیبی دارم

به "پایت" افتاده ام
 تا
.
.
.
.
.
به " دستت" بیاورم...


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 02:18 ب.ظ

حرفها هم مثل آدمها هستند
گاهی که باید بیایند ، نمی آیند
یا آنقدر دیر می آیند که کار از کار گذشته .....!


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 02:26 ب.ظ

آدم ها می آیند زندگی می کنند

میمیرن و می روند...اما

فاجعه زندگی تو آن هنگام آغاز می شود

که کسی از کنارت می رود...

اما نمی میرد...می ماند

و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین می شود

که تو می میری در حالیکه

زنده ای...


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 02:28 ب.ظ

حتی روز مرگم هم با هم تفاهم نداریم!

من سفید می پوشم ... تو سیاه !!!


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 02:31 ب.ظ

برایم نوشته بود: " دلتنگ شده ام"

نمی دانم برای تو...

یا شاید برای دیروزهایی که با تو سر کردم!

او هم بین من و دیروزهایم مانده بود...


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 02:36 ب.ظ

آهسته گفت: خدا نگهدارت و رفت...!

آدمها چه راحت، مسئولیت خودشان را

به گردن خدا می اندازند!!!


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
kc
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 فروردین 1392

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 0

1462 مرتبه در 429 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 728 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 05:24 ب.ظ

این متن توسـط یک نوجوان متبلا به سـرطان در حالی که آخرین روزهای زندگی اش را سپری می کند در بیمارستان نیویورک نوشته شده است.
"رقص آرام"
آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید در حالی که به بازی "چرخ چرخ" مشغولند؟
و یا به صدای باران گوش فرا داده اید، آن زمان که قطراتش به زمین برخورد می کند؟
تا به حال به دنبال پروانه ای دویده اید، آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند؟
یا به خورشید رنگ پریده خیره گشته اید، آن زمان که در مغرب فرو می رود؟
کمی آرام تر حرکت کنید این قدر تند و سریع به رقص درنیایید.
زمان کوتاه است موسیقی به زودی پایان خواهد یافت.
آیا روزها را شتابان پشت سر می گذارید؟
آن گاه که از کسی می پرسید حالت چطور است، آیا پاسخ سوال خود را می شنوید؟
هنگامی که روز به پایان می رسد آیا در رختخواب خود دراز می کشید و اجازه می دهید که صدها کار ناتمام بیهوده و روزمره در کله شما رژه روند؟
سرعت خود را کم کنید. کم تر شتاب کنید.
این قدر تند و سریع به رقص در نیایید.
زمان کوتاه است.
موسیقی دیری نخواهد پایید.
آیا تا به حال به کودک خود گفته اید، " فردا این کار را خواهیم کرد"
و آن چنان شتابان بوده اید که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید؟
تا به حال آیا بدون تاثری اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد، فقط بدان سبب که هرگز وقت کافی ندارید؟
آیا هرگز به کسی تلفن زده اید فقط به این خاطر که به او بگویید: دوست من، سلام؟
حال کمی سرعت خود را کم کنید. کمتر شتاب کنید.
این قدر تند وسریع به رقص درنیایید.
زمان کوتاه است.
موسیقی دیری نخواهد پایید.
آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.
آن گاه که روز خود را با نگرانی و عجله بسر می رسانید،
گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید..
زندگی که یک مسابقه دو نیست!
کمی آرام گیرید و به موسیقی گوش بسپارید،
پیش از آن که آوای آن به پایان رسد...


halam khub ast;.....gozashteam dard mikonad!...
عضو سایت تاریخ عضویت: 12 آذر 1390

پیام های ارسالی: 30
اعتبار: 3

218 مرتبه در 49 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 79 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 08:22 ب.ظ

 

امروز خسته تر از همیشه هستم

کاش میشد  گوشه ای  می نوشتم

خدایا خیلی خسته م 

فردا صبح بیدارم نکن ....

عضو سایت تاریخ عضویت: 12 آذر 1390

پیام های ارسالی: 30
اعتبار: 3

218 مرتبه در 49 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 79 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 08:23 ب.ظ

 

 

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود

گاهی گدای گدایی و بخت نیست

گاهی تمام شهر گدای تو میشود

عضو سایت تاریخ عضویت: 12 آذر 1390

پیام های ارسالی: 30
اعتبار: 3

218 مرتبه در 49 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 79 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 08:24 ب.ظ

 

حرفای بعضی از آدمها رو باید قاب گرفت

بس که عکس از آب در میاد

عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 10:51 ب.ظ

حل شده ام،
مثل یک معما !
راست می گفتی که
خیلی ساده ام …


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 271
اعتبار: 18

1177 مرتبه در 306 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1069 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1392 - 10:53 ب.ظ

چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .
عادتی که باور شود . . .
باوری که خاطره شود . . .
و خاطره ای که درد شود . .

 


شاید زمین،جهنم سیاره ای دگر باشد...

<<    <      >    >>
   صفحه:
4 5 6 7 8 9 10 11 12 13  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*