صفحه:   39
نمایش:   1141 - 1170
تعداد کل صفحه:   47
تعداد کل موضوع ها:   1391


<<    <      >    >>
   صفحه:
34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 

یادداشت های خواندنی سال 1392
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 شهریور 1392 - 11:23 ب.ظ

 

پرنده ای که مال من نیست
 
 
دیگر برای داشتنت سماجت نمیکنم عزیزم !!!
 
پرنده ای که مال من نیست قفس هم برایش بسازم باز هم میرود!!!
 
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 شهریور 1392 - 11:23 ب.ظ

 

نگاهم را به خودت نگیر
 
 
 
 
نگاهم را به خودت نگیر عزیزم !!!
 
 
به اشتباهم می نگرم !!!
عضو سایت تاریخ عضویت: 8 خرداد 1392

پیام های ارسالی: 53
اعتبار: 0

491 مرتبه در 129 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 455 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 01:10 ق.ظ

پادشاهی در یک شب سرد زمستانی از قصر خارج شد

هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباس اندک در سرما نگهبانی میداد از او پرسید :ایا سردت نیست؟؟

نگهبان گفت:چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم ومجبورم تحمل کنم

پادشاه گفت من الان داخل قصر میروم ومیگویم یکی از لباسهای گرم مرا بیاورند نگهبان ذوق زده شد واز پادشاه تشکر کرد

اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد

صبح روز بعد جسد سرمازده پیر مرد را در حوالی قصر پیدا کردند در حالی که در کنارش با خطی خوانا نوشته بود:

 

ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل میکردم اما....وعده لباس گرم تو مرا از پای در اورد...

عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 10:59 ق.ظ

 

نمی دانم
 
نمی دانم من به مسافر دل بستم 
 
یا 
مسافر شد
آنکه به او دل بستم !!!
 
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 10:59 ق.ظ

 

باختـــــــــــــــــــم
 
 
با هر که " ساختـــــــــــــــــــم " , " باختـــــــــــــــــــم " !!!
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 11:00 ق.ظ

 

عاشق که شدی مواظب خودت باش
 
 
 
 
عاشق که شدی مواظب خودت باش !!!
 
شب های باقیمانده ی عمرت به این سادگی ها صبح نخواهد شد عزیزم !!!
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 11:00 ق.ظ

 

مثل کف دست صاف نباش
 
با کسی مثل کف دست صاف نباش چون به جای صداقت و معرفتت فکر میکنن محتاجشون هستی که دست دراز کردی!!
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 11:00 ق.ظ

 

دنیای دستها
 
دنیای دستها ، از هر دنیایی بی وفاتر است !!!
 
 
امروز دستهایت رامیگیرند ،
غرق عادت که شدی 
 
همان دستها را برایت تکان میدهند !!!
 
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 11:01 ق.ظ

 

وفـــــــــــا !!!! هه
 
 
 
 
وفـــــــــــا !!!! هه
 
 
سگ گله ام را با گرگ دیدم !!!
 
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 11:02 ق.ظ

 

چه خبر از دل تو ؟
 
 
 
 
نفسش مثل نفسهای کوچک دل من می گیرد ؟
 
یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد ؟
 
چه خبر از دل تو ؟
 
دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من می گیرد ؟
 
مثل رؤیای رسیدن به خدا ..... همه شب تا به افق
 
دل من نیز آزادگی قلب تو .... پر می گیرد ؟
 
چه خبر از دل تو ؟
 
مثل آن مسجد بین راهی تنهایم
 
هرکس که می آیدمسافر است
 
میشکند هم نمازش را هم دلم را ...
 
و میرود ...
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 شهریور 1392 - 11:03 ق.ظ

 

باتو هستم ای غریبه،آشنایم میشوی؟ آشنای گریه های بی ریایم میشوی؟ من تمام درد باران را خودم فهمیده ام ... مثل باران آشنای بی صدایم میشوی؟ روزگار، این روزگار بی خدا تا زنده است ای غریب آشنا، آشنایی با خدایم میشوی؟ من که شاعر نیستم شکل غزل را میکشم رنگ سبز دلنشین صفحه هایم میشوی؟ ای غریبه با شکوه و دلخوشی همسرای خنده های باصفایم میشوی؟ بوی غربت میدهد این لحظه های بی کسی با تو هستم ای غریبه آشنایم میشوی؟؟؟؟
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 11:47 ق.ظ

لبخند که زد ......توی چال گونه اش افتادم. پای منطقم شکست.....!  و من عاشق شدم..........

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 11:49 ق.ظ

خدایا!هرگز کسی را به چیزی که قسمتش نیست ....عادت نده........

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 11:54 ق.ظ

به هر کس که می نگرم ...........

در شکایت است......................

حیرانم که لذت دنیا به کام...........

کیست................................!؟

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 11:59 ق.ظ

تلخ می گذرد ............این روزها.................این روزها را می گویم که قرار است از تو که آرام جان لحظه هایم بوده ای..........................برای دلم یک انسان معمولی  بسازم..................................!!!

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 12:01 ب.ظ

یادمان باشد آمده ایم که با زندگی قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم...............................؟؟؟

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 12:08 ب.ظ

گلخدایا شکرت که گاهی تو این دنیای پراز بدی  جایی هم یه انسانی رو در لباس فرشته ها نشونمون میدی که شکل فرشته ها از یادمون نره و یادمون بمونه که همیشه هستی ........دوستت دارم اندازه خودت..گل

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 12:43 ب.ظ

پس.......این بهشت ها.....

کدوم جهنمی هستند.......؟            (مصطفی مستور)           

عضو سایت تاریخ عضویت: 8 خرداد 1392

پیام های ارسالی: 53
اعتبار: 0

491 مرتبه در 129 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 455 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 شهریور 1392 - 02:11 ب.ظ

زن جوانی پیش مادرش میرود واز مشکلات زندگی خودش برای او میگوید واینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل مشکلاتش خسته شده است

مادرش او را به اشپز خانه برد وبدون انکه چیزی بگوید سه کتری اب کرد وگذاشت که بجوشد سپس در اولی هویج در دومی تخم مرغ ودر سومی قهوه گذاشت پس از 20دقیقه که کاملا جوش خورد گاز را خاموش کرد وهر کدام را در ظرفی گذاشت

سپس جلوی دخترش گذاشت وگفت چه میبینی؟؟

او پاسخ دادهویج ،تخم مرغ ،وقهوه.مادر گفت:انها را لمس کن وبگو چگونه اند؟؟او اینکار را کرد وگفت نرمند بعد از او خواست تخم مرغ رابشکند وقهوه را بچشد.دختر پرسید :مفهوم اینها چیست؟؟

مادر پاسخ داد هر سه این مواد در شرایط سخت ویکسان ،اب جوشان،بودند اما هر کدام عکس العمل متفاوتی نشان دادند .هویج در ابتدا سخت ومحکم بود اما به راحتی نرم وضعیف شد،تخم مرغ در ابتدا شکننده اما بعد مایع درونی ان سفت ومحکم شد ،ودانه های قهوه که یکتا بودند در اب جوش اب را تغییر دادند.مادر پرسید تو کدام هستی؟؟

همیشه به این فکر کن که من چه هستم ؟ایا من هویجم که به نظر محکم میاید اما در سختی خم میشوم یا تخم مرغم که با یک قلب نرم شروع میشود اما با حرارت وسختی محکم میشود

یا من دانه های قهوه هستم که اب داغ را تغییر میدهم ووقتی اب داغ شد ان دانه بوی خوش وعطر دلپذیری ازاد میکند ودر شرایط بدتر تو بهتر میشوی

 

انچه مرا نکشد مرا قوی تر خواهد ساخت ومن شرایط سخت را به نفع خود تغییر میدهم

عضو سایت تاریخ عضویت: 8 خرداد 1392

پیام های ارسالی: 53
اعتبار: 0

491 مرتبه در 129 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 455 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 شهریور 1392 - 01:04 ب.ظ

ادم های کنار ما مثل جمعه می مانند معلوم نمی کنند.....فرد هستند یا زوج.....

پر از ابهامند....!!!!

عضو سایت تاریخ عضویت: 8 خرداد 1392

پیام های ارسالی: 53
اعتبار: 0

491 مرتبه در 129 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 455 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 شهریور 1392 - 01:08 ب.ظ

گاهی بهترین راه برای جلب توجه به کسی این است که،

از توجه کردن به او دست بکشید !!!

عضو سایت تاریخ عضویت: 8 خرداد 1392

پیام های ارسالی: 53
اعتبار: 0

491 مرتبه در 129 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 455 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 شهریور 1392 - 01:10 ب.ظ

در مسیر های -ناهموار-زندگی می توان رفقای-نیمه راه را شناخت....وگرنه در مسیرهای-هموار

                     همه همراهند!!!

عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 شهریور 1392 - 10:30 ق.ظ

از تصادف جــان سالم به در بــرده
ایـــن را مدیون مـاشـین مــدل بالایش میـدانســت

و خــــداوند فقط لبخــند مــیزد!


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 شهریور 1392 - 10:31 ق.ظ

چقدر سخته وقتی ازت میپرسه " ناراحت شدی؟ "
اشک از چشام بریزه و بگم " اشکال نداره " ...


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 شهریور 1392 - 10:34 ق.ظ

گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد
که بیاد تو تنهاییم....
و من اجازه ندم 
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه: "مگه من مردم که تنها بمونی" ...


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 شهریور 1392 - 10:35 ق.ظ

گاهی دنیا به این بزرگی آنقدر برایم تنگ است که قلبم را می فشارد...
وحالا از آن گاهی هاست...قلبم درد میکند


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مهر 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 11

243 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 51 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 شهریور 1392 - 10:42 ق.ظ

مـامـانــم ازم پــرسیـد دیـشـب بــا مــوهــای خـیــس خـوابـیدی ؟!



بـالـشت نـم داشـت !



یــه کـم مـکــث کــردم و . . . .



گــفـتــم آره !


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد! سهراب سپهری
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 شهریور 1392 - 02:44 ق.ظ


شهر من غربت ، دیارم بی کسی

اندکی بالاتر از دلواپسی
چند متری مانده تا آوارگی
ده قدم بالاتر از بیچارگی

جنب یک ویرانه می پیچی به راست

می رسی در کوچه ای کز آن ماست
داخل بن بست تنهایی ورود
هست منزلگاه چندین دوره گرد
خسته و وامانده از این ماجرا
در همان اطراف می بینی مرا
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمام گل ها بوییده ام تو را
رویای آشنای شب و روز عمر من!
در خواب های کودکی ام دیده ام تو را
از هر نظر تو عین پسند دل منی
هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را
زیبا پرستیِ دل من بی دلیل نیست
زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را
با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسیده ام تو را
از شعر و استعاره و تشبیه برتری
با هیچکس بجز تو نسنجیده ام تو را


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 شهریور 1392 - 01:54 ب.ظ

قهوهدر زندگی هر کس یک نقطه بدون باز گشت وجود داره..ودر موارد خیلی کمی...نقطه ای است که دیگر نمی توانی جلوتر بروی ...ووقتی به آن نقطه رسیدیم..تنها کاری که می توانیم بکنیم...در آرامش پذیرفتن واقعیت است ....این طوری زنده می مانیم.......(هاروکی موراکامی)

عضو سایت تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 35

801 مرتبه در 136 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 334 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 شهریور 1392 - 11:37 ب.ظ

انه شرلی هم نشدیم تا یکی با دلسوزی بپرسه:

              تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت......؟!!؟؟!!!؟؟؟؟!!!؟؟؟؟؟؟


مثل ساحل آرام باش ،تا دیگران مثل دریا بیقرارت باشند

<<    <      >    >>
   صفحه:
34 35 36 37 38 39 40 41 42 43  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*